این وبلاگ ها حاوی زندگینامه اساتید،روش های تلاوت و حفظ قرآن کریم،آشنایی با بزرگترین و پربیننده ترین وبلاگ ها و سایت های ایران،قوائد صوت و لحن،تجوید،روخوانی،روان خوانی،ترتیل،تحقیق وتمامی مسایل پیرامون قرآن میباشد.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
قرآن کریم و آدرس
telavat91.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
امام صادق (ع) فرمودند: اسم اعظم خداوند در ام الکتاب (سوره حمد ) است.
ثواب قرائت سوره ی بقره و آل عمران: ابو بصیر از امام صادق نقل کرده است که فرمودن : هر کس سورهی بقره و آل عمران را بخواند این دو سوره در روز قیامت مانند 2 قطعه ابر یا 2 سایه بان بر او سایه می افکنند.
منابع : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 270 و 271
"سماء"
سوره ی نساء: حضرت علی (ع) فرمودند: کسی که سوری ه نساء را در هر جمعه بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود.
سوره ی مائده: امام باقر (ع) فرمودند: کسی که سوره ی مائده را درهر پنجشنبه تلاوت کند ایمانش به ظلم آلوده نمی گردد و هرگز مشرک نخواهد شد.
سوره ی انعام: از ابن عباس نقل شده است که : اگر کسی سوره ی انعام را در هر شب تلاوت کند در روز قیامت از زمره ی کسانی باشد که در امانند و هرگز آتش جهنم را به چشم نخواهد دید.
امام صادق (ع) فرممودند: تمام سوره ی انعام در یک مرتبه نازل شد و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کردند تا آنکه بر محمد ص فرود آمد. پس آن را بزرگ و گرامی بدارید چرا که اسم خداوند در 70 جای این سوره آمده است و اگر مردم می دانستد که چه ها در آن نهفته است هر گز (تلاوت) آن را ترک نخواهند کرد.
منبع: ثواب الاعمال عقاب الاعمال ص 272 ،273 ،274
"سماء"
سوره ی اعراف:
ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمودند: هر کس سوره ی اعراف را در هر ماه تلاوت کند ، در روز قیامت از جمله کسانی خواهد بود که خوفی بر ایشان نیست و محزون نخواهند بود و اگر در هر جمعه آن را بخواند از کساین خواهد بود که بر آن ها حسابی نیست ، و همانا که در این سوره یکی از محکمات قرار دارد. پس تلاوت آن را ترک مکنید زیرا در روز قیامت برای هر کس که آن را تلاوت می کند شهادت خواهد داد.1
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند : خداوند به کسی که سوره ی اعراف را تلاوت نماید بین او و شیطان پرده و مانعی قرار می دهد و حضرت آدم روز قیامت از او شفاعت خواهد کرد.2
1.ثواب الاعمال ص 274
2.مجمع البیان ج2 ص 393
"سماء"
سوره ی انفال و توبه: ابوبصیر از امام صادق (ع) : روایت کرده است که فرمودند هرکس سوره ی انفال و سوره ی برائت (توبه) را در هر ماه بخواند ، هرگز در دل او نفاق راه نیابد و از شیعیان امیرالمومنین به شمار می آید.
منبع: ثواب الاعمال ص 275
"سماء"
سوره ی یونس:
از امام صادق روایت شده است که فرمودند: هر کسی سوره ی یونس را در هر 2 یا 3 ماه تلاوت کند بیم آن را نخواهد داشت که مبادا از گروه نادانان باشد و در روز قیامت از مقربان درگاه ربوبی خواهد بود.
منبع: ثواب الاعمال ص 275
ثواب تلاوت سوره حمد
«حدثنی الحسن بن علی بن أبی حمزة البطائنی عن أبیه قال قال أبو عبد الله ع اسم الله الأعظم مقطع فی أم الکتاب؛ حسن بن على بن ابى حمزه بطائنى از پدرش نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود: اسم اعظم خداوندى در ام الکتاب (سوره حمد) است».
ثواب تلاوت سوره بقره و آل عمران
«عن أبی بصیر عن أبی عبد الله ع قال من قرأ البقرة و آل عمران جاء یوم القیامة تظلانه على رأسه مثل الغمامتین أو مثل الغیابتین؛ ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: هر کس سوره بقره و آل عمران را بخواند، این دو سوره در روز قیامت مانند دو قطعه ابر یا دو سایبان بر او سایه مى افکنند».
ثواب خواندن چهار آیه از اول سوره بقره، و آیة الکرسى و دو آیه بعد از آن، و سه آیه آخر همان سوره
«عن عمرو بن جمیع رفعه إلى علی بن الحسین ع قال قال رسول الله ص من قرأ أربع آیات من أول البقرة و آیة الکرسی و آیتین بعدها و ثلاث آیات من آخرها لم یر فی نفسه و ماله شیئا یکرهه و لا یقربه شیطان و لا ینسى القرآن؛ عمرو بن جمیع بدون ذکر نام راویان پیش از خود از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: کسى که چهار آیه از اول سوره بقره، و آیة الکرسى را با دو آیه پس از آن، و سه آیه پایانى آن سوره را (با هم) تلاوت کند هیچ گزندى به جان و مال او نمى رسد، و شیطان به او نزدیک نمى شود، و قرآن را از یاد نمى برد».
ثواب تلاوت آیة الکرسى به هنگام خواب و بعد از هر نماز
«عن إبراهیم بن مهزم عن رجل سمع أبا الحسن الرضا ع یقول من قرأ آیة الکرسی عند منامه لم یخف الفالج إن شاء الله و من قرأها بعد کل صلاة لم یضره ذو حمة؛ ابراهیم بن مهزم از قول مردى روایت کرده است که امام رضا علیه السلام مى فرمود: کسى که به هنگام خواب، آیة الکرسى را بخواند، به خواست خدا به بیمارى فلج مبتلا نمى شود، و کسى که این سوره را در تعقیبات هر نماز بخواند، هیچ گزنده اى به او آسیب نمى رساند».
ثواب تلاوت سوره نساء در هر جمعه
«عن عمرو بن زر بن حبیش عن أمیر المؤمنین ع قال من قرأ سورة النساء فی کل جمعة أومن من ضغطة القبر؛ زر بن حبیش از امیر المؤمنین على علیه السلام روایت کرده است که فرمود: کسى که سوره نساء را در هر جمعه بخواند، از فشار قبر در امان خواهد بود».
ثواب تلاوت سوره مائده
«عن أبی الجارود عن أبی جعفر ع قال من قرأ سورة المائدة فی کل یوم خمیس لم یلتبس إیمانه بظلم و لم یشرک به أبدا؛ ابو الجارود از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: کسى که سوره مائده را در هر پنجشنبه تلاوت کند ایمانش به ظلم آلوده نمى گردد، و هرگز شرک نخواهد ورزید».
ثواب تلاوت سوره انعام
1- «عن أبی صالح عن ابن عباس قال من قرأ سورة الأنعام فی کل لیلة کان من الآمنین یوم القیامة و لم یر بعینه النار أبدا؛ ابو صالح از ابن عباس نقل کرده است که: اگر کسى سوره انعام را در هر شب تلاوت کند در روز قیامت از زمره کسانى باشد که در امانند، و هرگز آتش جهنم را به چشم نخواهد دید».
2- «و قال أبو عبد الله ع نزلت سورة الأنعام جملة واحدة شیعها سبعون ألف ملک حتى نزلت على محمد ص فعظموها و بجلوها فإن اسم الله فیها فی سبعین موضعا و لو علم الناس ما فیها ما ترکوها؛ و امام صادق علیه السلام مى فرمود: تمام سوره انعام در یک مرتبه نازل شد، و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کردند تا آنکه بر محمد صلى الله علیه و آله و سلم فرود آمد، پس آن را بزرگ و گرامى بدارید، چرا که اسم خداوند در هفتاد جاى این سوره آمده است، و اگر مردم مى دانستند که چه ها در آن نهفته شده است، هرگز (تلاوت) آن را ترک نخواهند کرد». ثواب تلاوت سوره اعراف در هر ماه
«عن أبی بصیر عن أبی عبد الله ع قال من قرأ سورة الأعراف فی کل شهر کان یوم القیامة من الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون فإن قرأها فی کل جمعة کان ممن لا یحاسب یوم القیامة أما إن فیها محکما فلا تدعوا قراءتها فإنها تشهد یوم القیامة لمن قرأها؛ ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: هر کس سوره اعراف را در هر ماه تلاوت کند، در روز قیامت از جمله کسانى خواهد بود که خوفى بر ایشان نیست و محزون نخواهند بود، و اگر در هر جمعه آن را بخواند از کسانى خواهد بود که در روز قیامت بر آنان حسابى نیست، و همانا که در این سوره یکى از محکمات قرار دارد پس تلاوت آن را ترک مکنید، زیرا در روز قیامت براى هر کس که آن را تلاوت مى کند، شهادت خواهد داد».
:اِعْجازُ الْقُرْآن، عنوان مبحثى در علوم قرآنى كه در باب وجه معجزه بودن قرآن كريم و بررسى آن گشوده شده، اما در عين حال، با بحثهايى در حوزة كلام اسلامى و ادب عربى نيز مربوط بوده است. اعجاز در لغت از مادة عجز و به معناي «عاجز ساختن يا عاجز يافتن» آمده است. منشأ شكلگيري مبحث اعجاز قرآن از آنجاست كه در فرهنگ اسلامى، قرآن كريم به عنوان مهمترين معجزة رسول اكرم (ص) شناخته شده است؛ اما از امتيازات قرآن كريم آن است كه در كنار جنبة اعجاز، كتاب شريعت نيز هست و در واقع دعوتى است كه خود بر صدق خود دلالت دارد. اگرچه اعجاز تعبيري قرآنى نيست، اما در قرآن كريم بر معجزه بودن آن اشاراتى رفته است. دانسته است كه برخى از معاندان رسول اكرم (ص)، آيات نازلة قرآن كريم را سخنى بشري مىدانستند (مدثر/ 74/25) و مدعى بودند كه اگر بخواهند، خود نيز مىتوانند سخنانى از همان سنخ بر زبان رانند (انفال/8/31)؛ اما در قرآن كريم، با تكيه بر الهى بودن اين سخنان، آوردن مانند آنها ناممكن شمرده شده است (طور/52/33-34). در قرآن كريم از معاندان دعوت شده كه براي اثبات مدعاي خود، 10 سوره، يا حتى يك سوره همچون سورههاي قرآن بياورند (يونس/10/38؛ هود/11/13) و نيز آمده است كه البته هرگز بر چنين امري توفيق نخواهند يافت (بقره/2/24). اين دعوت به ناممكن كه در فرهنگ اسلامى با اصطلاح تحدّي (ه م) معارضهطلبى شناخته شده است، در واقع به اثبات رساندن عجز كفار از چنين امري، يا به تعبيري ديگر «اعجاز» است. موضوع تحدي، نه تنها در عهد حيات رسول اكرم (ص)، بلكه فراتر از آن برهة زمانى نيز مورد توجه علماي اسلام قرار گرفته، و بر اين مطلب كه در طول تاريخ اسلام، كسى را توانايى آوردن چيزي مانند قرآن كريم نبوده است، به عنوان روشنترين نشانه بر اعجاز قرآن و حقانيت نبوت آن حضرت تكيه شده است. با توجه به ارتباط اين مبحث با موضوعات علم كلام در باب نبوت، موضوع اعجاز قرآن به محافل و آثار كلامى نيز راه يافته، و اين امر موجب پديد آمدن بحثهايى نظري در حوزة اعجاز قرآن بوده است. از نخستين متكلمان كه به بحث در بارة وجه اعجاز قرآن پرداختهاند، ابراهيم نظام است كه معتقد بود وجه اين اعجاز در بلاغت و نظم خاصى نيست، بلكه معجزه در آنجاست كه هرگاه فردي از معاندان برآن شود تا به ساختن سخنانى همانند قرآن بپردازد، با ارادة الهى، «داعى» از آن فرد برگردانده شده (صَرف)، شخص قهراً از اهتمام به آن عمل ممنوع مىگردد (نك: شهرستانى، 1/ 58؛ سيوطى، الاتقان، 4/ 7). اين نظر با اشاره به تعبير «صرف الدواعى عن المعارضه»، به نظرية «صَرفه» شهرت يافته است. بر مبناي اين نظريه، در واقع وجه اعجاز قرآن، امري خارج از قرآن بوده است. نظرية صرفه حتى در ميان معتزله با استقبال گستردهاي روبهرو نشد، اما همواره هواداران محدودي داشت و در اين ميان شايان ذكر است كه برخى از عالمان اماميه، همچون شيخ مفيد و سيد مرتضى با تفسير خاص خود، از اين نظريه دفاع مىكردهاند (نك: مفيد، 18؛ سيد مرتضى، «جوابات ...»، 323-327؛ قس: راوندي، 3/981). البته بايد توجه داشت كه بر مبناي نظرية صرفه، با تفسيرهاي متفاوتى در بارة چگونگىِ اين «صرف»، آراء گوناگونى از سوي عالمان مسلمان به ميان آمده است (مثلاً نك: ابنعطيه، 1/ 71-72؛ فخرالدين، 2/ 115-116؛ براي نقد و بررسى اقوال در بارة صرفه، نك: معرفت، 4/137-190). نظرية اِخبار از غيب، يا به تعبير ديگر خبر دادن از وقايعى در آينده و حتى در گذشته كه صدق گفتار آن به اثبات رسيده، نظرية ديگري است كه طى قرون متمادي در كنار ديگر نظريهها وجود داشته است؛ در واقع در برخورد با اين نظريه، نمىتوان از عالمان اسلامى مخالفانى را براي آن برشمرد، اما ميزان تأكيد صاحبنظران بر اين نكته به عنوان وجه اعجاز قرآن متفاوت بوده است؛ اگر در ميان عالمان متقدم كسانى بوده باشند كه اخبار از غيب را به عنوان وجه اصلى اعجاز مطرح كرده باشند (نك: خطابى، 23-24؛ باقلانى، 48-51)، اما از ابراهيم نظام گرفته تا عالمان معاصر، همواره اين وجه به عنوان يكى از وجوه اعجاز قرآن در كنار وجه اصلى مختار مطرح بوده است (براي ابراهيم نظام، نك: شهرستانى، همانجا؛ براي بحثى در بارة پيشينة اعجاز علمى قرآن، نك: حمصى، 88 -93). نظرية ديگري كه در بحث مربوط به وجه اعجاز، از نظريههاي مهم و شايد مؤثرترين نظريه در تاريخ اين مبحث محسوب مىشود، «نظم» قرآن است كه به طور مشخص، عمرو بن بحر جاحظ، اديب و متكلم معتزلى از نخستين تبيينكنندگان آن به شمار مىرود. اساس نظرية ياد شده برخلاف صرفه، مبنى بر اين است كه قرآن خود كلامى اعجازآميز است و از همينرو كسى را توان آوردن نظير آن نيست. در اين نظريه مانع و صارف معاندان از آوردن نظير قرآن، صفتى خاص در خود قرآن، و در واقع نظم خاص موجود در كلام آن دانسته شده است. جاحظ اين نظريه را در كتابى با عنوان نظم القرآن تبيين كرده بود كه اكنون نسخهاي از آن در دست نيست و تنها مىتوان بر اساس اشارات موجود در ديگر آثار جاحظ و نيز نوشتههاي ديگر مؤلفان بر محتوا و مضامين آن اطلاع يافت. به طور خلاصه، بايد گفت كه جاحظ در اين نظرية خود، «نظم» و «تأليف» موجود در كلام قرآن را با نظم و تأليف ديگر آثار، داراي تفاوتى از دو سنخ دانسته، و بر اين اعتقاد بوده كه بشر به طور طبيعى از آوردن مثل كلام قرآنى عاجز و ناتوان است (نك: سيوطى، الاتقان، 4/6 -7؛ نيز مخلوف، 39-41). نظرية نظم قرآن در دورههاي بعد، هم از سوي متكلمان و هم از سوي اديبان مورد توجه قرار گرفته، و الهامبخش عالمانى از مكاتب گوناگون بوده است. در حوزة علم كلام، پس از جاحظ كسانى از معتزله، مانند ابناخشيد و ابوعلى حسن بن على بن نصر نيز با تأليف آثاري با عنوان نظم القرآن، به ادامة مسير جاحظ پرداختند (براي اين آثار، نك: ابننديم، 41)، اما اين نظريه در مكاتب كلامى ديگر نيز تأثيري مهم برجاي نهاده بود. از مهمترين نمونههاي گسترش اين نظريه در حوزة كلام اشعري، كتاب اعجاز القرآن قاضى ابوبكر باقلانى است كه به گفتة مؤلف (نك: ص 7) وي در اين اثر برآن بوده تا به بسط موضوعاتى در نظم قرآن پردازد كه جاحظ به اجمال از آنها گذر كرده است. باقلانى با وجود آنكه تا حد ممكن به بحث خود صورت متكلمانه داده است، اما به ناچار بخشى عمده از بحث خويش را به مباحث بلاغى اختصاص داده، و به بررسى وجوه بيان در قرآن و اختصاصات آن پرداخته است. وي در بخشى از اثر خود، به صراحت اظهار داشته كه اعجاز قرآن متعلق به بيان آن است و قرآن در اعلى درجه از منازل بيان از تعديل نظم و سلاست، زيبايى سخن، گوشنواز بودن آهنگ و روانى بر زبان قرار گرفته است (نك: ص 419). بيشترين گسترش نظرية نظم، در آثار اديبانى ديده مىشود كه سعى داشتند تا با تبيين و تدوين صناعات ادبى و علم بلاغت، اعجاز مشهود در كلام قرآنى را آشكارتر سازند. كتاب الصناعتين ابوهلال عسكري (د ح 400ق)، با وجود اينكه اثري ادبى است و دربارة دو صنعت شعر و نثر نوشته شده، اما از آنجا كه انگيزة اصلى تأليف آن اثبات اعجاز قرآن بوده است، به اين مبحث ارتباط مىيابد. به گفتة مؤلف در مقدمة كتاب، انسان اگر از علم فصاحت و بلاغت غافل باشد، هرگز قادر نيست اعجاز قرآن را با آن خصوصيات، از حسن تأليف و براعت تركيب درك نمايد (نك: ابوهلال، 2؛ نيز مخلوف، 52 -53). در ادامة راه جاحظ و ابوهلال عسكري، به عنوان نقطة عطفى بايد از عبدالقاهر جرجانى (د 471ق/1078م) ياد كرد كه با انگيزة تبيين اعجاز قرآن، راه تدوين علم بلاغت را پيموده است. در مروري بر مقدمة كتاب دلائل الاعجاز (مدخل، «ص - خ»، نيز ص 2- 8) مىتوان ديد كه مؤلف پس از اصل قرار دادن نظرية نظم قرآن، جنبههاي گوناگون زبان عربى را مورد بررسى قرار داده، و در اين ميان، بر اين نكته تأكيد داشته كه اعجاز قرآنى به وجوه بلاغت بازمىگشته است. در همين راستا، جرجانى براي فراهم آوردن امكان دركى عميقتر از اعجاز قرآن، به مدون ساختن وجوه فصاحت و بلاغت و مشخص كردن اقسام مختلف «نظم» پرداخته، و نخستين گام مهم را در اين زمينه با تأليف دو اثر ماندگار خود، دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه برداشته است. گفتنى است جرجانى افزون بر اين دو اثر، چكيدة ديدگاه خود را در بارة نظرية نظم و بلاغت، در رسالهاي با عنوان «الرسالة الشافيه» نيز منعكس ساخته است (نك: ص 117- 158). در مرور بر مهمترين وجوه بيان شده براي اعجاز قرآن، همچنين بايد به تأثير ناشناختة قرآن بر شنوندگان اشاره كرد كه از نخستين مطرحكنندگان آن ابوسليمان خطّابى (د 388ق/998م) است. وي در رسالة خود در باب اعجاز قرآن پس از نقد و بررسى آراء گوناگون ارائه شده در اين زمينه، در پايان به عنوان فصل الخطاب به طرح نظريهاي مىپردازد كه به تعبير خود، پيشتر به آن كمتر توجه شده بوده، و آن كاركردِ قرآن بر قلوب و تأثير آن بر نفوس مردمان است. وي در توضيح مىافزايد كه به هنگام شنيدن قرآن گاه چنان لذت و حلاوت، و گاه چنان ترس و مهابتى بر انسان چيره مىشود كه از كلامى ديگر معهود نيست. از نظر خطابى اين تأثير براي هر آشنا به زبان عرب مصداق مىيابد و تغيير حالت عتبة بن ربيعه از سران مشركين در اثر شنيدن آياتى از سورة حم سجده، نمونهاي از تأثير شگفت آن بر معاندان است (نك: خطابى، 70-71). نظرية خطابى در طى قرون متمادي پس از او كمتر با استقبال عالمان مواجه شده است؛ از جملة اين موارد بايد به ديدگاه باقلانى و نيز ابنعطيه، مفسر اندلسى (د 542ق/1147م) اشاره كرد كه مىتواند تلفيقى از نظرية خطابى با نظرية نظم تلقى گردد (نك: باقلانى، 419؛ ابنعطيه، 1/ 71-72). شكل نوين اين نظريه را مىتوان با تعابيري چون «جذبة روحى» از صاحبنظرانى چون هبةالدين شهرستانى، محمد حسين كاشف الغطاء، محمد رشيد رضا و مصطفى صادق رافعى سراغ گرفت (نك: معرفت، 4/ 103). در خاتمة سخن از نظريات موجود در باب وجه اعجاز قرآن بايد يادآور شد كه موارد مذكور تنها مهمترين نمونههاي اين نظريهها هستند و ديگر اينكه، صاحبنظران در خلال قرون، خود را ملزم نمىدانستهاند كه تنها يك وجه را از ميان وجوه مطرح شده قابل قبول بدانند. از همين روست كه در بسياري از مباحث عالمان در باب اعجاز القرآن، فراوان ديده مىشود كه وجوه متعددي مطرح شده، و گاه وجه خاصى را مورد تكيه قرار دادهاند. به عنوان نمونه، طرحى متشكل از وجوه متنوع در بحث على بن عيسى رمانى، از متكلمان نامدار معتزله (د 384ق/994م) ديده مىشود (نك: رمانى، 75 به بعد؛ ابنحمزه، 3/367-413؛ سيوطى، معترك...، 12 به بعد؛ نيز براي برخى آراء متأخران، نك: معرفت، 4/103-136). مآخذ: در پايان مقاله. محمد هادي معرفت
كتابشناسى اعجاز القرآن : از آغاز عصر تدوين تا زمان حاضر، در خلال قرون متمادي عالمان اسلامى چه با اختصاص دادن بخشى از آثار خود به مبحث اعجاز القرآن، و چه با تأليف آثاري مستقل در اين زمينه، به تحرير بحث و بيان نظريات خود پرداختهاند. در ميان آثار مستقل، به عنوان نخستين نوشتهها، از دو اثرِ متكلمان معتزله نام برده شده است كه در حال حاضر نسخهاي از آنها شناخته نيست؛ اين دو اثر عبارتند از: اعجاز القرآن از ابوعمر محمد بن عمر باهلى، از معتزلة بصره و معاصران ابوعلى جبايى و ديگر اعجاز القرآن فى نظمه و تأليفه نوشتة ابوعبدالله محمد بن زيد واسطى (د 306ق/918م) از معتزلة بغداد كه ابننديم بدون توضيحى به آنها اشاره كرده است (ص 41، 219، 220). اهم آثار بعدي اينهاست: 1-2. النكت فى اعجاز القرآن، اثر على ابن عيسى رمانى (د 384ق)، از علماي معتزلة بغداد، و بيان اعجاز القرآن، اثر ابوسليمان حمد بن محمد خطابى (د 388ق)، از علماي اصحاب حديث خراسان كه هر دو در مجموعة ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن در 1376ق/1956م در مصر به چاپ رسيده، و بارها تجديد چاپ شدهاند (براي تداول النكت، نك: رودانى، 123)؛ 3. اعجاز القرآن، اثر قاضى ابوبكر باقلانى (د 403 يا 404ق) كه چاپهايى متنوع از آن انتشار يافته،و خود موضوع تحقيقبرخى از صاحبنظران از جملهعبدالرئوف مخلوف قرار گرفته است؛ 4. دلائل الاعجاز، تأليف عبدالقاهر جرجانى (د 471ق) از نخستين تدوين كنندگان بلاغت عربى كه بارها به چاپ رسيده، و خود موضوع پژوهشهاي متعددي بوده است (از جمله نظرية عبدالقاهر فى النظم، از درويش جندي، چ قاهره، 1960م)؛ 5. الرسالة الشافية فى اعجاز القرآن، نوشتة عبدالقاهر جرجانى كه به عنوان متن سوم در مجموعة ثلاث رسائل ... منتشر شده است (چاپ ديگر به همراه دلائل الاعجاز، به كوشش محمود شاكر، قاهره، 1984م)؛ 6. نهاية الايجاز فى دراية الاعجاز، اثر فخرالدين رازي متكلم نامدار (د606ق) كه در 1317ق در مطبعة الا¸داب به چاپ رسيده است؛ 7-9. التبيان فى علم البيان المطلع على اعجاز القرآن، البرهان الكاشف عن اعجاز القرآن و المجيد عن اعجاز القرآن المجيد، كه همگى از آثار كمالالدين زملكانى (د 651ق) است. از اين 3 اثر، كتاب التبيان به كوشش احمد مطلوب و خديجه حديثى در 1383ق/1964م در عراق به چاپ رسيده است؛ كتاب البرهان كه گاه به نوادة او ابوالمعالى ابنزملكانى (د 727ق) منسوب گشته، نيز به كوشش همان دو تن در 1394ق/1974م منتشر شده، و كتاب المجيد در 1410ق/1989م به كوشش د. شعبان صلاح در همان سال در مصر انتشار يافته است؛ 10. البرهان فى اعجاز القرآن، از ابنابىاصبع زكىالدين عبدالعظيم (د 654ق)، اديب مصري كه خود در اثر ديگرش به داشتن چنين كتابى تصريح كرده (ص 15)، و آربري نسخهاي از آن را در كتابخانة چستربيتى دوبلين نشان داده است (نك: آربري، شم 4255 )؛ 11. معترك الاقران فى اعجاز القرآن، از آثار سيوطى (د 911ق) كه از جامعترين نوشتهها در باب وجوه گوناگون اعجاز قرآن است و مكرراً به چاپ رسيده است؛ 12. الايقان فى اعجاز القرآن، از محمد كريمخان كرمانى (د 1288ق) از بزرگان شيخيه كه در ضمن مجموعة الرسائل در 1354ش در كرمان انتشار يافته است (نيز براي نمونهاي در باب اعجاز حروف قرآن از سدة 9ق، نك: ميراث ...، ج 8، متن شم 4). در ميان آثار يافت نشده در اين زمينه، مىتوان از اين آثار نيز ياد كرد: اعجاز القرآن ابنابىزيد قيروانى (د 386ق)، از علماي مالكى افريقيه (ذهبى، 17/11)؛ اثري با همين عنوان از ابنسراقة بصري (د 410ق)، فقيه شافعى (سيوطى، الاتقان، 4/3)؛ الكلام فى وجوه اعجاز القرآن و جوابات ابىالحسن سبط المعافى بن زكريا فى اعجاز القرآن، دو عنوان از آثار شيخ مفيد (د 413ق) عالم نامدار امامى (نجاشى، 400)؛ الموضحعن جهة اعجازالقرآن، يا الصرفة، اثر سيدمرتضى(د436ق)، از ديگر شخصيتهاي برجستة اماميه (همو، 270؛ سيد مرتضى، الذخيرة، 378؛ طوسى، 125)؛ اعجاز القرآن، نوشتة محسن بن حسن نيشابوري خزاعى از عالمان اماميه در سدة 5ق (منتجبالدين، 156) و اثري با همين عنوان از على بن زيد بيهقى (د565ق) عالم نامدار خراسانى (ياقوت، 13/225). موضوعاعجاز القرآن در عصرحاضرنيزموضوعتحقيقاتمستقلى قرار گرفته است كه از آن ميان - به عنوان آثاري تاريخى و توصيفى - مىتوان به اين موارد اشاره كرد: اعجاز القرآن، از مصطفى صادق رافعى (قاهره، 1346ق/1928م)؛ «اعجاز القرآن فى مذهب الشيعة الامامية»، از توفيق الفكيكى، ضمن رسالة الاسلام (قاهره، 1370ق/ 1951م، س 3، شم 3)؛ تاريخ فكرة اعجاز القرآن منذ البعثة النبوية حتى عصرنا الحاضر، اثر نعيم حمصى (نك: مآخذ)؛ تطور دراسات اعجاز القرآن و اثرها فى البلاغة العربية، از عمر ملاحويش (بغداد، 1392ق/ 1972م)؛ اعجاز القرآن بين المعتزلة و الاشاعرة، از منير سلطان (قاهره، 1977م) و مقالة «اعجاز القرآن » از فون گرونهباوم در «دائرة المعارف اسلام» III/1018-1020) , 2 .(EI مآخذ: ابنابىاصبع، عبدالعظيم، بديع القرآن، به كوشش حفنى محمد شرف، قاهره، دارنهضة مصر للطبع و النشر؛ ابنحمزه، يحيى، الطراز، قاهره، 1332ق/1914م؛ ابنعطيه، عبدالحق، المحرر الوجيز، به كوشش احمد صادق ملاح، قاهره، 1394ق/ 1974م؛ابننديم، الفهرست؛ ابوهلالعسكري،حسن، كتابالصناعتين، قاهره،1971م؛ باقلانى، محمد، اعجاز القرآن، به كوشش احمد صقر، قاهره، 1374ق/1954م؛ جرجانى، عبدالقاهر، دلائل الاعجاز، به كوشش محمد رشيد رضا، قاهره، 1331ق؛ همو، «الرسالة الشافية»، ضمن ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن، به كوشش محمد خلفالله و محمد زغلول سلام، قاهره، 1991م؛ حمصى، نعيم، تاريخ فكرة اعجاز القرآن، دمشق، 1374ق/1955م؛ خطابى، حمد، «بيان اعجاز القرآن »، ضمن ثلاث رسائل (نك: هم، جرجانى)؛ ذهبى، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1405ق/1985م؛ راوندي، سعيد، الخرائج و الجرائح، قم، 1409ق؛ رمانى، على، «النكت فى اعجاز القرآن »، ضمن ثلاث رسائل (نك: هم، جرجانى)؛ رودانى، محمد، صلة الخلف، به كوشش محمد حجى، بيروت، 1408ق/1988م؛ سيد مرتضى، على، «جوابات المسائل الرسية الاولى»، ضمن ج 3 رسائل الشريف المرتضى، به كوشش احمد حسينى، قم، 1405ق؛ همو، الذخيرة، به كوشش احمد حسينى، قم، 1411ق؛ سيوطى، الاتقان، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1387ق/1967م؛ همو، معترك الاقران، به كوشش احمد شمسالدين، بيروت، 1408ق/1988م؛ شهرستانى، محمد، الملل و النحل، به كوشش محمد بدران، قاهره، 1375ق/1956م؛ طوسى، محمد، الفهرست، نجف، 1380ق/1960م؛ فخرالدين رازي، محمد، التفسير الكبير، قاهره، المطبعة البهيه؛ قرآن كريم؛ مخلوف، عبدالرئوف، الباقلانى و كتابه اعجاز القرآن، بيروت، 1978م؛ معرفت، محمد هادي، التمهيد فى علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامى؛ مفيد، محمد، اوائل المقالات، به كوشش مهدي محقق، تهران، 1372ش؛ منتجبالدين، على، الفهرست، به كوشش عبدالعزيز طباطبايى، قم، 1404ق؛ ميراث اسلامى ايران، به كوشش رسول جعفريان، قم، 1377ش، دفتر هشتم؛ نجاشى، احمد، الرجال، به كوشش موسى شبيري زنجانى، قم، 1407ق؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
Arberry; EI 2 . بخش فقه، علوم قرآنى و حديث
با سلام خدمت شما دوست قرآنی من،راستش من وبلاگ های زیادی رو درست کردم ولی میخوام این وبلاگم یه جورایی متنوع تر از اون یکی ها باشه چون در باره ی قرآن کریم هم هست پس اهمیت به سزایی داره به همین منظور از شما دوست عزیز میخوام نظرتو راجع به وبلاگ به هم بگی و عضو وبلاگم بشی تا بتونی مطالبی رو که فکر میکنی برامون مفید رو بذاری،ممنونم از انتخاب شما دوست گرامی...
مقام معظم رهبری : حقیقت این است که ما هنوز از قرآن خیلى دوریم و خیلى فاصله داریم. دلهاى ما باید قرآنى بشود. جان ما باید با قرآن انس بگیرد. اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم، زندگى ما و جامعهى ما قرآنى خواهد شد.